![](http://s9.picofile.com/file/8357134418/%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B9%DB%B0%DB%B3%DB%B0%DB%B8_%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B8%DB%B2%DB%B0.jpg)
دود شمع
خط زدم عشق را از دفترم
دم زدم چشم را از دلبرم
غم برم دل را از سرورم
ببارم اشک را از مهترم
دود کنم شمع را از شوکتم
زان کنم دل را از سیرتم
خستم دست بکش
آغوش خدا تو قلبم
دست خدا تو موهام
نوازش اشک تو برهنه ام
برهنه چشمایم تو خدایم
فاصله من ز تو خسته ام
شبی یاد دارم که بادها صورت خیسم را خس خس می کرد
پاییزی بودم برگ دلم خشک شد از ترس چشمانت
آسمان دیدم از پشت شیشه
آیینه نگاهم را دید پاییز نگاهت
به واهمه می نوازد دلم از عشق تو چه زییایم من دستت را بکش از گردن قلبم که خدایا خستم از بوی مهرت
ترنم میکده
می خواهم دل را به دریا بسپارم
شب را به میکده زنی مست بسپارم
ترنم یاری که در دل دارم به او بسپارم
او خدیو جان خرد آموز خدا بسپارم
دیده قوای حق به ذاتش دل بسپارم
شرار نگاهم خدایی به مستی بسپارم
شاید که میکده زن مست خدا بسپارم
رقص او زن را به فردوس رها بسپارم
تا سحر ترانه محبت زان حقیقت بسپارم
داستان گو شهر مست زن میکده بسپارم